زن که باشی

زن که باشی
گاهی کم می آوری
دست هایی را که مردانگی شان امنیت می آورد
و شانه هایی را که استحکام آغوششان
لمس آرامش را به همراه دارد.                                                                                             دست خودت نیست

زن که باشی
گاهی دوست داری
تکیه بدهی...پناه ببری...ضعیف باشی
دست خودت نیست

زن که باشی
گهگهاه حریصانه بو میکنی دستهایت را
شاید عطر تلخ و گس مردانه اش
لا به لای انگشتانت باقی مانده باشد
دست خودت نیست

زن که باشی
گاهی رهایش می کنی و پشت سرش آب می ریزی
و قناعت می کنی به رویای حضورش
به این امید که او خوشبخت باشد
دست خودت نیست

زن که باشی
همه ی دیوانگی های عالم را بلدی.

نظرات 6 + ارسال نظر
... سه‌شنبه 21 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:14 ب.ظ http://www.saghakhooneh3.mihanblog.comhttp://

بسیار بسیار زیبا بود

یک دیوانه چهارشنبه 22 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:00 ق.ظ http://shabzendan.blogfa.com

سلام نرگس جان

2 پستت رو خوندم این شعر قشنگی بود لذت بردم

مسئه ای که میخوام بگم اول در مورد خودمه دوم در مورد خودته.

من کسی رو نساختم. دوست خیالی ندارم. من همزادی دارم که میاد سراغم. همیشه نیست ولی میاد. اولین بار توی خونه ی قدیمی مادر بزگم چندین سال پیش دیدمش. در موردش توی وبم زیاد نوشتم. بگردی پیدا میکنی

دوم اینکه ازدواج تو از اول غلط بوده توی سنی که نباید ازدواج میکردی ازدواج کردی. تو اون رو تو دوران نامزدی شناخته بودی پس عقدت اشتباه خیلی بزرگتری بوده. کسی که به خیلی مسائل اهمیتی نمیده. تولد تو یادش نمی مونه. روز زن و خیلی چیزای دیگه این چیرها برای خانوم ها مهمه. بهشون احترام و عزت میده. الان تنها توصیه که بهت می کنم اینه که حتما برید پیش مشاور. بزار خیلی از حرفاتو مشاور بزنه اگر میبینی اصلا تغییری نمی کنه به نظرم ولش کن. طلاق بگیر. زندگیتو بیشتر از این خراب نکن. به اندازه کافی خراب شده تا الان بیشتر زجر نکش. این آدم امکان تغییرش خیلی کمه. اون باید بفهه که زندگی مشترک یعنی چی. من مطمئنم که اون اصلا توانایی اداره زندگی و شروع زندگی مشترک رو نداره و کمتر از یک سال بعد از ازدواج کارتون به طلاق میکشه پس از الان به فکر باش. اون موقع خیلی چیزا رو از دست میدی. پس ببرش پیش مشاور باهاش بدون رو دربایستی حرف بزن. نزار اوضاعت از این خراب تر بشه. اگر الان اقدام نکنی اون روز به روز بدتر میشه.

شرمندم فضولی کردم ولی باید این حرفارو بهت میزدم

سلام
خیلی خوشحال شدم که به کلبم اومدی
ممنون که در مورد همزادت روشنم کردی
پاسخ حرفات رو توی پست جدید بخون
شاد باشی

ساره چهارشنبه 22 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:07 ق.ظ http://manijakam.blogfa.com

برای بلد بودن همه ی دیوانگی های عالم لازم نیست فقط زن باشی ... کافیست کمی آدم باشی ... آدم ها دیوانگی و دلدادگی خوب بلدند.

حبیب چهارشنبه 22 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:02 ق.ظ http://shearvaadab.blogsky.com

می خواستیم بگیم...
کافیه فقط زن باشی تا مردهای بیچاره را خر کنی

خیلی معذرت میخواماااااا
ولی فعلا آقایون فکر میکنن خانما نمیفهمن هرچند ما خیلی هم خوب میفهمیم ولی به روی خودمون نمیاریم تا آقایون خجالت زده نشن

حبیب چهارشنبه 22 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:01 ب.ظ http://shearvaadab.blogsky.com

به رویتان نیاورید. چون ممکن است اگر بیاورید ما خجالت نکشیم آن وقت حرفتان زمین میمان!!!!!(شوخیدیم)
به هر حال قصد مکدر کردن خاطر همایونیه تان را نداشتیم.گفتیم مزاحی کنیم شاید مقبول افتد.

شادی یکشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:24 ب.ظ http://www.shadi-shadi.blogsky.com

گاهی رهایش می کنی و پشت سرش آب می ریزی
و قناعت می کنی به رویای حضورش
به این امید که او خوشبخت باشد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد